سیاست تعرفه جدید به عنوان یک شوک اقتصادی بزرگ برای ایالات متحده توصیف میشود. در ماه مارس، پیشبینی میشود که تورم PCE در طول ۱۲ ماه به ۲.۳٪ برسد، با PCE核心 در ۲.۷٪. اقتصاد در سه ماهه اول رشد ملایمی را تجربه کرده است، با بازار کار قوی و تورم بالا که به تدریج بهبود مییابد.
عواقب سیاست پولی
سیاست پولی در حال حاضر فعالیت اقتصادی را محدود کرده است، با امید به کاهش تدریجی در تورم بنیادی. انتظارات تورمی تثبیت شدهاند و انتظار میرود که به سطوح متوسط در سال ۲۰۲۶ بازگردند. تعلیقهای جزئی تعرفه به عدم قطعیت میافزاید و نشان میدهد که انعطافپذیری در سیاست لازم است.
سناریوهای متفاوت تعرفه تأثیرات اقتصادی متفاوتی دارند. سناریوی تعرفه کوچکتر ممکن است به صبوری نسبت به احتمال کاهش نرخها در اواخر سال منجر شود. تعرفه میانگین ۱۰٪ ممکن است به اوج تورم ۳٪ منجر شود، در حالی که تعرفه ۲۵٪ ممکن است اوج تورم را نزدیک به ۵٪ ایجاد کند. این ممکن است به کاهشی پایدار در تولید و اشتغال منجر شود و احتمالا نرخ بیکاری را به ۵٪ افزایش دهد.
تورم بالاتر ناشی از تعرفهها به عنوان موقتی دیده میشود. با وجود رویدادهای گذشته، به نظر میرسد تحلیل تأثیرات تعرفهها همچنان صحیح باشد و اعتماد به حکم فعلی وجود دارد. این دیدگاه به گرفتن تصمیمات استراتژیک در شرایط بحرانی ورزشی تشبیه شدهاست.
برای بیان موضوع به طور ساده، وضعیت مورد بحث بر تأثیر سیاست تجاری جدید ایالات متحده—بهویژه تعرفههای جدید—بر تورم، رشد، اشتغال و جهتگیری پولی در ماههای آینده تمرکز دارد. تورم در ایالات متحده که از طریق هزینههای فردی مصرف (PCE) اندازهگیری میشود، به طور سالانه ۲.۳٪ است و اعداد پایه کمی بالاتر است. با این حال، رشد محدود بوده است، حتی در حالی که مشاغل همچنان فراوان باقی ماندهاند. نرخها بالا هستند و برای کاهش تقاضا ایجاد شدهاند، اما تورم تنها به تدریج کاهش یافتهاست. سیاستگذاران به دقت در حال نظارت هستند و هدف دارند که در حدود دو سال دیگر به سطوح هدف بازگردند.
تغییرات سیاست تجاری و تأثیر اقتصادی
آنچه این تصویر را پیچیده میکند، عدم قطعیت تازه ناشی از تغییرات در وظایف تجاری است. این تغییرات هنوز نتایج ثابتی ندارند; ممکن است متوقف شوند، اصلاح شوند یا بسته به تحول شرایط گسترش یابند. اقدام به تعلیق برخی تعرفهها نشاندهنده انعطافپذیری است، اما به اندازهای غیر قابل پیشبینی باقی میگذارد که احتیاط لازم است.
بیایید به سناریوها بپردازیم. اگر افزایش میانگین تعرفه ملایم باشد، مثلاً ۵٪ برای کالاهای تحت تأثیر، تورم ممکن است افزایش یابد اما در حدی قابل مدیریت. این اجازه میدهد که بانکداران مرکزی قبل از در نظر گرفتن هر گونه تعدیل در نرخ پایه صبر کنند. افزایش قیمتهای مصرفکننده قابل توجه خواهد بود اما احتمالاً کوتاهمدت خواهد بود.
اما اگر با چیزی قویتر مواجه شویم—مثلاً یک سطح ۱۰٪ برای دستههای وسیعتری از واردات—تأثیر تغییر میکند. مدلها نشان میدهند که ممکن است تورم به ۳٪ نزدیک شود، که باعث تأخیر در تسهیل سیاست میشود. در آن مرحله، رشد ممکن است بیشتر کاهش یابد و هرگونه اقدام برای کاهش نرخها حداقل تا اواخر سال به تعویق خواهد افتاد. در آن سناریو، انتظار میرود که بازدههای محکمتر و منحنیهای مسطحتری وجود داشته باشد.
اما اگر وظایف به ۲۵٪ افزایش یابد، وضعیت بیشتر از سر و صدای تورمی میشود. فشارهای قیمتی ممکن است به ۵٪ برسد، که نمیتوان آن را پایدار یا موقتی توصیف کرد، حتی اگر منبع مشخص باشد. آن حرکت احتمالاً منجر به انقباض عمیقتر در تقاضای خصوصی خواهد شد و به استخدام ضعیفتر منتهی میشود و بیکاری افزایش مییابد.
در این مرحله، معاملهگران نباید به الگوهای بهبود گذشته که در آن تورم به طور زیبایی به سمت پایین حرکت میکند، تکیه کنند. طبیعت به ظاهر موقت این تغییرات به یک حل سریع وابسته است که تاریخی قابل اعتماد نبودهاست. در حالی که دیدگاه در میان دایرههای پولی این است که مدلها در زیر فشار قابلیت خود را حفظ کردهاند، مسیر دادهها باید راهنمای پاسخ ما باشد. اگر تعرفههای بالاتر ادامه یابد، کاهش واقعی دستمزد میتواند مصرف را کاهش دهد و هر گونه فرض پیش رو درباره تسهیل را کمتر محتمل کند.
پاول هنوز قضاوت خود را مبنی بر اینکه سیاست به اندازه کافی سفت و سخت است، حفظ میکند. میتوان نتیجه گرفت که او هنوز از پیشرفت تورم راضی نیست. اگر قرائتهای تورم در ماه مه یا ژوئن به سمت بالا شگفتزده شوند و به افزایش قیمتهای وارداتی مربوط شوند، این به معنای اقدام فوری نخواهد بود، اما مطمئناً کمکهای پیشگیرانه را کنار میگذارد.
بازارهایی که قبل از پاییز کاهش نرخها را قیمتگذاری میکنند، ممکن است از روی خوشبینی این کار را انجام دهند و نه از روی واقعگرایی. موقعیتگیری در انتهای کوتاه باید نشاندهنده این باشد که احتمالات برای حرکت نرخها متمایل است و وابستگی به تحولات بینالمللی اکنون در مرکز توجه است. این سطوح تعرفه فرضی نیستند—آنها انتخابهایی با عواقب واقعی هستند و این نیاز به بازنگری مداوم انتظارات دارد.
ما قبلاً دیدهایم که نوسان ضمنی در حال افزایش است. این سیگنالی از واگرایی رو به رشد بین ورودیهای تورم و الگوهای تقاضا است. این فشار صرفاً نظری نیست. این به این معناست که ما خود را برای هفتههای تجاری ناپایدار آماده میکنیم، جایی که معاملات اواخر دوره در معرض خطرات طولانیمدت قرار میگیرند.
اگر ادعاهای بیکاری شروع به نشان دادن حتی یک چرخش ملایم به سمت بالا کنند در حالی که CPI و PCE ثابت باقی میمانند، باید انتظار قیمتگذاری بیشتری در اوراق قرضه و معاوضهها را داشته باشیم. با این حال، بازارهای سهام ممکن است این موضوع را صرفاً به عنوان یک دوره نرم تفسیر کنند. این یک خطا خواهد بود.
زمانی که شوکها ناگهانی اما در ساختار خود پیشتر اعلام شده باشند، فرایند سازگاری به ما میرسد—استراتژیستها، مدیران پرتفوی، دسکهای کلان—تا آن را به تنظیم مجدد مسیر نرخ و نقشهبرداری سناریو تبدیل کنیم. زمانبندی به مقایسه تبدیل میشود، نه پیشبینی.
استراتژیهای مشتقه اکنون باید نشاندهنده باور کمتری به شگفتیهای نزولی باشند. وزن ریسک قیمتگذاری بیشتر بر عهده اقدامهای سیاست خارجی است و نه فقط معیارهای داخلی. شرکتکنندگانی که زودتر بر اساس راهنماییهای بهروزرسانی شده حرکت کنند ممکن است جریانهای پیشنهادی تنگتری را پیدا کنند، در حالی که عقبماندگان با اسپردهای تنگتر و حاشیه کمتری برای خطا مواجه خواهند بود.
در هفتههای آینده، توجه باید از اعداد اصلی به اثرات پایه، رشد واقعی دستمزد و لحن راهنمایی آینده معطوف شود. واکنش نباید شتابزده باشد—اما مطمئناً نباید کورکورانه باشد.
اکنون تجارت را شروع کنید – برای ایجاد حساب VT Markets زنده خود اینجا
را کلیک کنید